مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:19194 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:5

از ديدگاه قرآن انسان داراي چند حيات و چند مرگ است؟
قرآن براي انسان دو مرگ و دو حيات ثابت مي كند. اين گونه نيست كه انسان از دنيا بميرد و از مؤاخذه بعد از آن فارغ باشد. آنان در قيامت مي گويند: «ربّنا أمتّنا اثنتيْن و أحييتنا اثْنتيْن فاعْترفنا بذنوبنا فهل إلي خروج من سبيل» مؤمن/11؛ [پروردگارا ما را دو بار ميراندي و دو بار زنده كردي. اكنون به گناهان خود معترفيم. ايا راهي براي خارج شدن از عذاب وجود دارد؟!

سخن از تفسير دو ميراندن و دو زنده كردن بسيار به ميان آمده است، در اين ميان استاد علامه طباطبايي (قده) به كمك ساير آيات برآنند كه انسان دو مردن اصيل و دو حيات اصيل دارد؛ انتقال از دنيا به برزخ مرگ اوّل است و انتقال از برزخ به قيامت مرگ دوم. بنابراين، برزخ حيات اوّل و قيامت زندگي دوم او خواهد بود؛ زيرا مرگ و حيات امر نسبي و قياسي است. مرگ مطلق به معناي تباهي ونابودي مطلق اصلاً وجود ندارد؛ چنان كه شرّ مطلق اصلاً وجود ندارد و سراسر جهان خير است.

پس مرگ نسبي است؛ چنان كه شرّ نسبي است امّا حيات نفسي است؛ يعني سراسر عالم زنده است. يك موجود زنده چون از جايي به جاي ديگر منتقل شود نسبت به مكان «منقول عنه» مي ميرد و نسبت به محل «منقول اليه» زنده مي شود. آدمي هنگامي كه وارد برزخ شد نسبت به دنيا مرده و نسبت به برزخ زنده است و وقتي به قيامت كبرا انتقال يافت از برزخ مرده و نسبت به قيامت كبرا زنده است. در همة اين سير و حركت، مرگ به معناي تخلّل عدم، نابودي و فناي محض بين متحرك و مقصد محال است. قرآن در آية ديگر جهان ميانه اي بين دنيا و قيامت كبرا به نام برزخ اثبات كرده مي فرمايد: «و من ورائهم برزخ إلي يوم يبعثون» مؤمنون/100

گفتني است، انسان پيش از مردن طبيعي و رهايي از آن، يك مرگ و زندگي قبلي را پشت سر گذاشته است؛ زيرا قبلاً كه به صورت تراب، طين، حماء مسنون، صلصال و... بود، مرده بود و خداوند او را در جهان طبيعت زنده كرد: «كيف تكفرون بالله و كنتم أمواتا فأحياكم» بقره/28 [چگونه به خداوند كفر مي ورزيد، حال آن كه مرده بوديد و خدا شما را زنده كرد.] جز اين كه از نظر قرآن انسان قبلاً مرده بوده و ميراندني در كار نبوده است از اين رو «اماته» نبود، گرچه «موت» بود و از طرف ديگر حيات دنيوي را قابل ندانسته است؛ چون اصل زندگي دنيا را لهو و لعب مي داند؛ پس حيات دنيا بازيچه است و تنها مراحل احيا و حيات، اماته، قبر (برزخ)، قيامت و زندگي جاودان از اهميت ويژه برخوردار است، نه زندگي چند روزة دنيا. انسان از اين زندگي دنيوي اثر و رنگي بر او عارض مي شود كه آن اثر با موت زايل مي گردد. پس مرگ را مي توان زوال اثر دانست. غرض آن كه دنيا از يك سو لهو، لعب، زينت، تفاخر وتكاثر است و از سوي ديگر درعين بيداري بودن، خواب است و در عين توجه، غفلت است. از اين رو حيات دنيا به عنوان يك حيات جامع و كلي در سير گسترده بشر مطرح نخواهد شد.

: آية الله جوادي آملي
تفسير موضوعي قرآن ج 4 (معاد در قرآن)

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.